من امروز
دختری را دیدم
که مغرورانه راه می رفت
طوری که فکر می کردم
که او فکر می کند
چهره اش در حد هیلاری داف است
اما
چهره اش
در حد ثریا قاسمی هم نبود
و خیلی هم زشت بود
و من امروز
دخترکی را دیدم
که اسکیت بازی می کرد
و مادرش چند قدم عقب تر بود
و خواهرش مشغول صحبت کردن با موبایل بود
و دخترک
به محض اینکه به من رسید
زمین خورد
و من نمی دانم
قدم من شور بود
یا
دخترک اسکیت بازی بلد نبود
و شاید هم
زمین کج بود
و من امروز
پسر همسایه را دیدم
و سلام کردم
و او به مدت یک دقیقه و پانزده ثانیه
یک نفس
بی وقفه
احوالپرسی کرد
و من نفهمیدم چه گفت
و
بی خیال جواب دادن شدم
و من امروز
پدر پسر همسایه را دیدم
و سلام نکردم
چون
نمی دانستم همسایه ماست
و من امروز
یاد آن روزی افتادم
که نشسته بودم
و مثل بز خیره شده بودم
و تو نشسته بودی
و پرسیدی
"نمی خوای چیزی بگی؟"
و من
مثل گاو نگاه کردم
و گفتم نه
و من امروز
در اخبار دیدم
یک آدم که نه اخلاق دارد
و نه فرهنگ دارد
ما را ابله فرض کرده
و ما را توصیه کرده به اخلاق و فرهنگ
و من می دانم که او ابله است
و دو چیز است
هم ابله
و هم رئیس جمهور
امروز:شنبه بیست و دوم فروردین 88
امضاء:نینو